در این شب تنها
ای طلایهٔ شفق
بیا مانند رویا
مرا با خود ببر...
ای مثل باد
بینیاز از خانه
دیری است که کردهای
در دلم آشیانه...
ای اعجاز مهر
در این دنیای سرد
بیا و بگیر
منِ دیوانه را از درد...
ای در کنار تو
بهشت هر ناکجایی
حسرت میشه بیتو
هر خواب و هر رویایی...
ای لبخند تو
آمیخته به جلوهٔ هزار گل
پیش نگاهت
صد رنگینکمان زده پل...
ای در حضور تو
من از واژهها بینیاز،
وقتی نیستی
سخن به چه کارم آید باز؟
در این شب تنها
ای طلایهٔ شفق
بیا مانند رویا
مرا با خود ببر...
با روی تو
من به عشق مومنترینم
در کوی تو
به حق، عاشقترینم...
بیا و ببین
میان دلدادگان تو
من سزاوراترینم...
من سزاوارترینم...
سراینده: تالین ساهاکیان