کودک کار

 پشت یه تل خاک 
زیر آفتاب سوزان
کار می‌کنه کودکی
بی‌رمق و خسته‌جان
 
سهم دست‌های کوچیکش
خراشه و پینه
سهم صبح تا غروبش
فقط تحقیر و کینه
 
رو پیشونی خسته‌اش
داره هزار نشون
از آفتاب داغ مرداد
از سرمای زمستون
 
سنگینی بار
رو پشت بی‌پناهش
کوه غم و غصه
رو قلب بی‌گناهش
 
دونه‌های عرق
رو صورتش خشکیده
آه… دیو کدوم قصه
بچگیشو دزدیده؟
 
زیر بار زندگی
می‌کَنه تن خسته‌اش جون
عدل با الفه یا عین؟
هنوز نمی‌دونه اون
 
با بازی‌های بچه‌ها
اون بد جوری غریبه
هم‌بازی‌اش سرنوشته
این بازی خیلی عجیبه
 
پشت یه تل خاک
زیر آفتاب سوزان
کار می‌کنه کودکی
بی‌رمق و خسته‌جان

سراینده: تالین ساهاکیان
هم‌رسانی