میروی و میشود خالی
از نبض زندگی، لحظههایم
میروی و میشود ناگاه
آشوب، پایان قصههایم
بیتو، من اسیری بیتاب
مغلوب لشکر تنهاییام
بیتو، من گلی بیآب
تشنه، ورای شکیباییام
بیتو، من رویایی محالم
سرگشته میان خواب و بیداری
بیتو، من پرندهای بیبالم
در لحظهٔ شوم گرفتاری
بیتو من سر ندارم
مگر بر شانهٔ لرزان ماتم
بیتو من کس ندارم
جز حسرت و حرمان وغم
برگرد ای عشق جاودان
مرو بیمن چنین شتابان
بیتو بر درد منِ عاشق
نیست حتی مرگ، درمان
سراینده: تالین ساهاکیان